تا بحال بعنوان یک فروشنده حرفه ای و خبره به دنبال دلایل و علت های عدم موفقیت خود ویا ساده تر بگویم عدم فروش خودتان شدید ؟

آیا تا بحال فکر کردید تفاوت آن کسی که می تواند بفروشد با شما که نمی توانید بفروشید چیست؟ آیا بدنبال شناسایی قابلیت های خودتان بودید؟

آیا توانستید فرصت های پیش روی خودتان را درست تشخیص بدهید و به موقع ازآنهااستفاده کنید؟ آیا توانایی تبدیل کردن تهدید های پیش روی خود به فرصت را دارید؟

آیا بدنبال فروش آنچه هستید که مشتری می خواهد یا فروش آنچه که شما در سبد خدمات خودتان دارید؟

آیا فکر کردید یک فرد خوش شانس چه کسیست؟

آیا میدانستید شانس نقطه تلاقی فرصت و آمادگیست .

یعنی هرموقع آماده بودید و فرصت هم پیش آمد با ذکاوت و با هوشی از آن بهره ببرید وآن موقع می گویند شما آدم خوش شانسی هستید ،پس شانس آدم ها را گزینش نمی کندکه از کسی خوشش بیاد و از کسی بدش بیاد،این شماهستید که نبض بازار تو دستانتان بوده و سوار بر کار و مسلط به تمام توانایی های فنی هستید ومترصد فرصت ،به محض ایجاد فرصت شکار می کنید و سیل درآمد را به سمت خود می کشانید و فروشندگان اطراف شما نمی دانند که شما چه فروشنده با هوشی هستید و بدون شناخت و آگاهی از توانمندی ها و فرصت شناسی شما ،برای توجیه نفروختن و ناتوانی خود می گویند فلانی خوش شانس است ومن بد شانس. درست است ؟!!!

پس انصافا” بیایم و نقاط ظعف خودمان را بشناسیم و گناه را گردن مدیر و رئیس و خانواده و بازار و اقتصاد نیاندازیم.

با توجه به تحقیقاتی که این حقیر انجام دادم پی بردم که یکی از دلایل عمده و مهم ناتوانی فروشندگان بیمه ندانستن آنهاست .یعنی آنها نمی دانند که چه خدماتی را باید بفروشند،نمی دانند که وقتی با بیمه گزار روبرو شدند و از آنهاسئوالی شد به جا و به موقع جواب بدهند،نمی دانند که چگونه یاد بگیرند و دانش خودراکجا بکار ببرند.

در واقع علت اصلی ترس از ندانستن و مواجهه شدن با مشتری است ،ترس از اینکه من بلد نیستم واگه ازمن سئوال بپرسند که نتوانم جواب بدهم چه کار کنم و به خاطر ضایع نشدن به کلی بی خیال مشتری می شویم. تازه این بخشی ازکوتاهی ماست ،بخش عمده اش رقابت فشرده و بعضا” کاذب همکاران ماست که با هزار وعده و وعید درست ونادرست و به هر قیمتی حاضرهستند مشتری را فراری بدهند و بعضی مواقع مشتری بیچاره از تناقض گویی ما حیران می ماند که دو نماینده از یک شرکت چرا اینقدر صحبتهایشان ضد و نقیض ونرخ هایشان متفاوت است !!؟

راستی فراموش نکنید یک اشکال دیگر نیز هست و آن زمانیست که چون ما نمیدانیم و بلد نیستیم لذا اطلاعات بیمه گزار را هم ناقص دریافت کرده و بدون پردازش به اطلاع مدیران و مسئولان تصمیم گیر می رسانیم و آنها هم متعجب می شوند که براساس اطلاعات کدام نماینده نرخ بدهند و کدام درست میگویند و کدام غلط ؟

مشکل بعدی زمانی است که بعضی از همکاران حقوق صنفی نماینده و بازار یاب را رعایت نمی کنند و بی ملاحظه و بدون رعایت اخلاق حرفه ای مستقیم وارد مذاکره با بیمه گزاران می شوند و قصد تصاحب زحماتی را دارند که نماینده کلی وقت وهزینه صرف نموده ولی حرفه ای عمل نکرده وکار خود را خوب بلد نیست!!

دیدگاهتان را بنویسید